محل تبلیغات شما

نرگس سرخ



شهید غلامحسین بهارشاهی روز دهم فروردین ماه سال 1348 در روستای تجک ازتوابع شهرستان خوسف در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود. پس ازسپری نمودن دوران طفولیت، مقطع دبستان را درهمان روستا گذراند و ایام تعطیلات را نیز درکارهای کشاورزی ودامداری به کمک پدر می شتافت. به دلیل نبود امکانات تحصیلی در روستا، مجبور شد برای ادامه تحصیل در مقطع راهنمائی به شهرستان خوسف رفته و این دوران را در مدرسه ابن سینا بگذراند. درسال 1363 وارد دبیرستان شد. هنوز چند ماهی از دوران تحصیلش در دبیرستان سپری نشده بود که ازطریق ناحیه مقاومت شهید چمران بسیج، به جبهه اعزام شد و مدت شش ماه در جبهه حضور داشت.

درسال 1365 به استخدام نیروی زمینی ارتش درآمد و دوران آموزشی خود را در بیرجند و بعد ازآن در شیراز به درجه گروهبان دومی رسید. ازآنجا به لشکر 58 تکاورذالفقار وارد شده و مدت سه سال در این لشکر و در منطقه گیلان غرب خدمت نمود.

درسال 1372 بنابه سنت رسول گرامی اسلام، تصمیم به آغازپیوندی مقدس نموده وازدواج کرد. همسر او مدتی در عقد وی باقی مانده و قرار شد که پس از مأموریتش که در جبهه غرب بود، برای مراسم عروسی و تشکیل زندگی مستقل اقدام نماید، منتهی حجله دامادیش در منطقه عملیاتی مهران به کمال رسید و در تاریخ 27/8/1373 در همان منطقه فیض شهادت نصیبش شد و به سوی منزلگاه ابدی عروج نمود. روحش شاد و یادش گرامی.


شهید علی محمد تاجدینی به تاریخ 10/7/1344 در روستای بین آباد از توابع شهرستان خوسف متولد شد. دوران کودکی خود را در روستای زادگاهش گذراند و تا کلاس پنجم ابتدایی در روستای آرک بین آباد تحصیل نمود. نبودن مدرسه راهنمایی در محل، باعث شد که تحصیل را رها کرده و همراه خانواده اش درکارهای کشاورزی و دامداری مشغول شود. وی سالهای سال در روستا، یار ومددکار خانواده اش بود.

شهید عزیز، شانزده سال بیشتر نداشت که شور و شوق حضور درجبهه های نبرد، او را به خدمت در بسیج کشاند و پس از گذراندن دوره مقدماتی آموزش نظامی، داوطلبانه از طریق بسیج سپاه پاسداران بیرجند به جبهه اعزام شد. 

زندگینامه شهید علی محمد تاجدینی

مدت 7 ماه در جبهه ها حضور داشت و پس ازآن، برای گذراندن دوران خدمت مقدس سربازی، وارد سپاه پاسداران شده و به عنوان دژبان در مناطق عملیاتی انجام وظیفه کرد. 

زندگینامه شهید علی محمد تاجدینی

نزدیک به20ماه از خدمت سربازیش را در جبهه ها سپری نمود که در این مدت دوبار مجروح شد و هر بار، پس از بهبودی نسبی، دوباره به جبهه رفت. 

زندگینامه شهید علی محمد تاجدینی

سرانجام در تاریخ 24/11/1365 حین عملیات کربلای 5 در منطقه شلمچه به شدت مجروح و به بیمارستان منتقل شد. اما چون روح ملکوتی او تاب ماندن در این دنیای فانی را نداشت، به ملکوت اعلی پیوسته و به فیض شهادت نائل شد. روحش شاد و یادش گرامی.

 

زندگینامه شهید علی محمد تاجدینی

 


شهید سید رضا حسین پور به تاریخ 12/8/1346 در روستای کوشه علیا از توابع شهرستان خوسف دیده به جهان گشود. بخاطر علاقه وافر پدر ومادر به ائمه اطهار(ع) و بویژه ثامن الحجج(ع) که در خطه خراسان رنگ و نشانی دیگر به این سرزمین داده است، نامش را رضا نامیدند. تولد او مقارن با ولادت با سعادت حضرت امام هشتم (ع) بود. او در پنج سالگی تحت تربیت قرآنی قرار گرفت و در مکتب خانه، قرآن را فرا گرفت. به علت شرایط شغلی پدرش، به زاهدان عزیمت و تحصیلات خود را در آن شهرستان گذراند.

شهید سید رضا حسین پور

سید رضا دوران راهنمائی تحصیلی را پشت سرمی گذاشت که کم کم فریادها و تجمعات مردمی برعلیه رژیم منحوس پهلوی، شکل گرفت و دوران مبارزاتی برعلیه طاغوت ظاهر شد. او نیز به علت رفت و آمد خانوادگی با امام جمعه وقت زاهدان، اعلامیه های حضرت امام خمینی(ره) را می گرفت و در مدرسه و جمع دانش آموزان پخش می کرد. در دوران متوسطه، علاوه بر فراگیری کتب درسی، به فعالیتهای بسیج، جنگ و جبهه می اندیشید و همواره از فعالان صحنه های انقلاب و خط امام(ره) بود و دستورات امام(ره) و ولایت فقیه را در سرلوحه کارهایش قرار داد. سید رضا ابتدا در بسیج دانش آموزی ثبت نام کرد وبعد از مدتی به یک بسیجی حقیقی مبدل شد. نماز جماعت ونماز جمعه از کارهای همیشگی او بود. آنقدر جو انقلاب و روحیه مذهبی خانواده در او تأثیر گذاشته بود که نماز شبش هم ترک نمی شد.

سید رضا مرد میدان نبرد بود و از هیچ چیز نمی ترسید و فقط در مقابل خداوند به خاک می افتاد. در سن پانزده سالگی برای اولین بار به جبهه اعزام شد. در عملیاتهای مختلف حضور داشت و حاضر نبود جبهه را ترک کند. درتاریخ 24/11/1364 بعد از عملیات والفجر 8 به علت شدت جراحات، در حالی که بدنش از زخم بمب های ضد انسانی شیمیایی سیاه شده بود و چشمانش جایی را نمی دید، او را به اجبار به خانه آوردند. این پایان کار سید رضا نبود او بعد تحمل سختی و به عشق حضور دوباره در جبهه با بدنی که هنوز کاملاً بهبود نیافته بود، در جبهه مهران حضور یافت و در همان جا از ناحیه پا وکمر به شدت مجروح شد. انگار این سید جوان با گلوله ها عشق بازی می کرد. باز او را به خانه آوردند. مرهم عاطفه مادری او را به سرعت درمان کرد و او بعد از بهبودی دوباره لباس رزم پوشید و به جبهه رفت.

شهید سید رضا حسین پور، اهل مطالعه کتابهای علمی و مذهبی و بویژه کتابهای استاد شهید مرتضی مطهری بود. ازدواج نکرد و معتقد بود که فعلاً مسئله مهمتر جنگ است و هرگاه جنگ به اتمام رسید و خواست خدا براین امر قرار بگیرد، ازدواج خواهد کرد.

عملیات کربلای 5 آخرین میعادگاه او بود و در تاریخ 15/11/1365 در منطقه شلمچه، پس از رشادتهای بسیار به فیض شهادت نائل شد. روحش شاد و یادش گرامی.


شهید اسماعیل جان گل به تاریخ 7/1/1344 در روستای گل از توابع شهرستان خوسف در خانواده ای متدین دیده به جهان گشود. دوران کودکی و تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در زادگاهش گذراند. آنگاه جهت ادامه تحصیل به بیرجند عزیمت نمود. تحصیلاتش را تا سال سوم متوسطه در رشته فرهنگ وادب ادامه داد. در این زمان شور وشوق حضور در جبهه و لبیک به فرمان امام امت(ره) او را برآن داشت که سنگر درس و مدرسه را رها کرده واسلحه به دست بگیرد و با بعثیون کافرمبارزه کند. پس از حضور فعال ومؤثر در جبهه های جنگ، به عضویت سپاه پاسداران درآمد و با عشقی که به اسلام وحراست از انقلاب اسلامی داشت بارها در صحنه های نبرد و خطوط مقدم جبهه حضور یافت. در یکی از دوره هایی که به مرخصی آمد، فرصت ازدواج را بدست آورده و ثمره این پیوند آسمانی، یک دختر و یک پسربود که از شهید به یادگار ماند.

شهید اسماعیل جان  گل

شهید اسماعیل جان گل، بیشتر دوره خدمتش را در جبهه گذراند. حدود سی ماه از عمر پربرکتش را در مصاف با صدامیان بود و یکبار هم بر اثر ترکش، از ناحیه دست مجروح شد. اما استراحت درپشت جبهه برایش ملال آور بود، بطوری که هنوز چهلمین روز شهادت برادرش رجب جان گل سپری نشده بود که خیلی زود دوباره به جبهه شتافت. سرانجام در تاریخ 27/1/1366 حین عملیات نصر یک، در منطقه عملیاتی سلیمانیه به فیض شهادت نائل شد.

ازخصوصیات بارز و ارزنده شهید می توان به : تأکید برامربه معروف و نهی از منکر، افتادگی و اخلاص ایشان، راستگویی و صداقت، اطاعت پذیری از والدین و محبت خالصانه به ایشان، شرکت فعال در مراسم مذهبی، نماز جمعه و جماعات، دعای کمیل، حضور در بسیج و شرکت در تشییع پیکر مطهر شهدا و. اشاره نمود. روحش شاد و راهش پر رهرو.


شهید ابراهیم اسپکی به تاریخ 8/1/1339در روستای شهرستانک از توابع شهرستان خوسف متولد و در تاریخ 7/10/1366 براثر اصابت ترکش در جبهه ماووت عراق به شهادت رسید .

ترنم عاشقانه کبوترهای بهشت ، جشن ورود شاهدان عرصه های نبرد را به آن وعده گاه  مژده می دهد . مژده ای که برتری انسان های والامقام را می گوید . در زمزمه ایشان ، کلام وحی هویدا می شود و می گویند : فَضَّلَ الله المُجاهِدِینَ عَلَی القاعِدینَ اَجراً عَظِیماً» آری ! بهشت را به بها می دهند نه به بهانه . شهدای عرصه های نبرد با هدیه خون خویش ، مصداق این آیه شدند و گوی سبقت از دیگران ستاندند . شهید ابراهیم اسپکی نیز یکی از این اهدا کنندگان بود . او به تاریخ 8/1/1339 در روستای شهرستانک از توابع شهرستان خوسف دیده به جهان گشود . دوران ابتدائی را در روستا سپری نمود و مقدمات علوم حوزوی را نیز فرا گرفت . پس از آن به کمک خانواده اش شتافت و در کار کشاورزی و دامداری مشغول شد . او در کنار کشاورزی و دامداری به حرفه نقاشی ساختمان نیز روی آورد و مهارت لازم را در این زمینه کسب نمود . سال 1361 در سن بیست سالگی ازدواج کرد که ثمره آن یک پسر و دو دختر بود . ازخدمت سربازی معاف شد ، اما به مبارزه و جنگ علیه دشمن م روی آورد و در بسیج مشغول به خدمت و در نهایت عازم جبهه های نبرد حق علیه باطل گردید . فعالیتهای چشمگیری را در میادین نبرد از خود به جای گذاشت . همیشه به دوستان همرزمش می گفت : مگر ما آمده ایم که داخل سنگر بنشینیم و استراحت کنیم ؟ ما آمده ایم جلوی دشمن را بگیریم .» او سرانجام در تاریخ 7/10/1366 در جبهه ماووت عراق براثر اصابت ترکش ، بال و پر گشود و عاشقانه راه بالا را درپیش گرفت . روحش شاد و راهش پر رهرو .

منبع : اداره اسناد وانتشارات اداره کل بنیاد شهید و امور ایثارگران خراسان جنوبی


شهید محمد استادی عیلکی به تاریخ 6/9/1306 در روستای عیلکی از توابع شهرستان خوسف متولد ودر تاریخ 26/10/1365 حین عملیات کربلای 5 به شهادت نائل شد.

 

شهید محمد استادی عیلکی ، یکی دیگر از دلیرمردان میادین نبرد ، در تاریخ 6/9/1306 در روستای عیلکی از توابع شهرستان خوسف دیده به جهان گشود . خانواده سخت کوش و مؤمن او ، محمد را فردی مقاوم و سخت کوش تربیت کردند . او مردی رنج کشیده و اهل کار بود . در جوانی به کار نجاری مشغول شد . از همان زمان به تقویت مبانی اخلاقی و مذهبی خویش پرداخت ، بطوریکه مسجد خانه دوم او بود . در مراسم عزاداری نیز از خادمان مخلص مسجد محسوب می شد . در ماه مبارک رمضان ، از امورات دنیوی می کاست و بیشتر به دعا و نیایش رو می آورد . او که هرگز از یاد خدا غافل نمی شد ، با وجود داشتن چهار فرزند ، عاشقانه در بسیج ثبت نام کرد و به جبهه اعزام شد . خودش را پیرو خط امام و ولایت می دانست و به همسرش توصیه می کرد : جبهه به ما نیازمند است . امید شما به خدا باشد . فرزندانم را انقلابی وتحصیل کرده تربیت کنید . دوست دارم آنها مؤمن و دوست دار اهل بیت (ع) باشند . سرانجام در تاریخ 26/10/1365 حین عملیات کربلای 5 به آرزوی دیرینه اش می رسد و جام شهادت را سر می کشد . روحش شاد و راهش پر رهرو .

منبع : اداره اسناد و انتشارات اداره کل بنیاد شهید وامور ایثارگران خراسان جنوبی


به گزارش ایثار واحد خراسان جنوبی ، نرم افزار موبایلی شهدای خوسف در ایام الله هفته دفاع مقدس رونمایی خواهد شد. حجت الاسلام ابراهیم زاده رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان خوسف در خصوص این نرم افزار افزود: این اپلیکیشن تحت نرم افزار اندروید توسط جمعی از جوانان بسیجی به صورت جهادی طراحی شده و بنیاد نیز در خصوص اطلاعات این نرم افزار با این دوستان همکاری و همراهی داشته است. وی با بیان اینکه این کار در نوع خود در استان برای اولین بار صورت گرفته افزود: ما
شهید غلام‌حسین خلیلی در سال ۱۳۴۳ش در روستای نوغاب خور از توابع شهر خوسف شهرستان بیرجند در شب دهم محرم دیده به جهان گشود و به‏همین مناسبت او را غلام‌حسین نام نهادند. غلام‌حسین، دوران کودکی را در زادگاهش سپری نمود و از آن‌جایی که خانواده‌ای مذهبی داشت، قبل از دبستان به مکتب‌خانه رفت و قرآن را فراگرفت.

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

Mosque maranak مسجد جامع مرانک